گفت: میخوام شاگرد اول بشم آجی برام دعاکن

گفتم:با خدا معامله کن

گفت:ینی چی؟چجوری؟ وااااای

گفتم: یه گناهی رو ترک کن تا در عوض خدا بهت کمک کنه شاگرد اول بشی

گفت : اگه نشد چی

گفتم : خدا مث ما نامرد نیس تو اتحانش بکن ایشا... میشه

گفت : خب چیکار کنم ؟

گفتم : مثلاً قول به خدا بده از این به بعد آهنگای تندو گوش ندی فقط ملایما رو گوش بدی

گفت : باشه بعدم آورد اول آهنگای گوشیشو واسم گذوشت که هر کدوم تنده بگم حذف کنه

گفتم:اینو حدف کن اینو بذار باشه اینو حذف... حذف..... حذف.... باشه.... حذف....

چن وخ بعدش زنگ زد بهم

گفت: آجی امرو عهدمو شیکستم ترسیدم

گفتم :چیکار کردی

گفت : تو ماشین نشسته بودیم با دوستام آهنگ گذوشته بودن صداشم بلند بود

گفتم : طوری نی اگه فقط شنیدی و از ته دلت ناراحت بودی که داری میشنوی

گفت: نه آخه ناراحت نبودم منم مث اونا دس و صوت و جیغ و ....

گفتم :الآن پشیمونی؟

گفت : آره شرمنده

گفتم : بازم طوری نیس این بارو توبه کن ولی دیگه نکن این کارو

گفت :چشم

چند وقت گذشت امتحانی ترم رسید نگران بود هرروز زنگ میزد :آجی برام دعا کن ما هم از شما چه پنهون با این حافظه خرابمون یادمون میرف یه با دعا میکردیم دوبار دعا نمیکردیم.

بالاخره نتایج اومد...

چیزی شده بود که نه من باور میکردم نه خودش! نه تنها شاگرد اول شده بود معدلش 20 شده بود.وااااای

امتحانای ترم بعدم اومد ورفت بازم معدل 20 بعدشم قم بودم زنگ میزد که آجی دعا کن مدرسه نمونه دولتی قبول شم یا تیز هوشان ولی تیز هوشان سخته بعید میدونم قبول شم همون نمونه رو دعا کن....

چند روز بعدش شب زنگ زد گریه میکرد:آجی تورو خدا دعا کن امشب نتیجه ها میاد ما ام یه توسل کوچیک کردیم و خوابیدیم.

فرداش اس داد که : حاجی صفاتو هم نمونه هم تیز هوشان قبول شدم دوست داشتن

گل تقدیم شماکاش همیشه طرف معامله مون خدا باشهگل تقدیم شما





برچسب ها : دعا  ,  حاجی  ,  معدل  ,  معامله  ,  شاگرد اول  ,