پيام دوستان
+
مطمئن باشيد که روز نهم ديِ امسال هم در تاريخ ماند؛ اين هم يک روز متمايزي شد.
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 12:33 صبح
كيوان گيتي نژاد و
9 دي باقي ماند چون درست لحظه اي تراژدي آن معنا يافت که حيدريان براي رسم الخط عرفاني و هميت عيني و باور توان صد افزون فراتر امروز خود در حال ترسيم آينده بود حيدري تولدش آن روز بر جهان معرفي شد هرچند فلسفه و تصميم به ايجاد و شروع و حتي پايانش در عالم الست نوشته شد و بر صفحه روزگار عيان شد تا روز رستاخيز آن علمدار والايش را بر جهان عرضه نمايد صحراي رستاخيز را به سرخي خون مجاهدين
+
حرکت عظيم روز چهارشنبهي نهم دي ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولين قوهي مجريه، مسئولين قوهي مقننه، مسئولين قوهي قضائيه، دستگاههاي گوناگون، همه ميدانند که مردم در صحنهاند و چه ميخواهند. دستگاهها بايد وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنيت و اينها، هم وظائفشان در زمينهي ادارهي کشور.
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 12:31 صبح
9 دي يادآوري آن فوران احساسات ي بسيجي حيدري بود که از خورشيد منور آرزويش را ترسيم نمود و هدفي را آغاز کرد که در اين سالها عيان خيلي افراد را درگير سکوت آن نگاه بسته و دل بسته شمس الشموس روان شمس زيبا رويي چون سيد علي کرد با آن روان دل بسته و مشغول ولي خدا و آن علمدار کجا آمد آن روز بر طاووس و نقش دلاويز نگاه اش مرا مجنون و آوازه خان اين روزهاي پر التهاب و پر مسئ ليت
+
زنان طلايه داران تبيين تمدن سازي فاطمي هستند
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 12:25 صبح
آرزوم بود با بانويي با چادر سياه و در مقامي که خودش مي داند مرتبت و جايگاه اش در دل و جان و آرزوي چو مني کجاي باور و کجاي نياز و کجاي ارزش و افتخار و آرزوي بعد اين من در رسيدن به او و اساسا اين خواهش الگو محوري همچو اوست بپذيرد اين دل ببخشد آن غيرت و نجابتي که معنايش از رسم الخط اش بسيار افضلتر و دليل اصلي در همان تعبير اللهي اوست که بر منظر بهشتي او بر من تابيد و مرا درگير خودش ياخت
+
افشاي نشريه انگليسي درباره جنايت صهيونيستها در سرقت اعضاي شهدا
در شرايطي که اسراييل در برابر سکوت مرگبار جامعه جهاني به جنايت بشري آشکار خود در غزه ادامه ميدهد، يک نشريه انگليسي در گزارشي از جزييات سرقت اعضاي پيکر شهدا از سوي اسراييل پرده برداشت.
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 12:22 صبح
خر موضوع وقتي اسرائيل است مسئِه زنا زاده زناپروري يک اصل لاينفک در تفسير مواضع و وقايع مربوط به قوم ذليل گشته گاو نشان و کفتار نسب و ضحاک قاموس منافق سيرت و شيطان نظر بي صفت منشا و بي ناموس طريقت و شدائد آن الکفار بهترين تفسير از اين نمروديان سگ سيرت سگ صفت و بي صفت بي غيرت بني اسرائيل يک معاهده قطعي و روشن در نظام شياطين و نوکران سرافکنده و بي صفت ابليس لغيم اسرائيل است
+
نيروهاي مقاومت در چند محور اشغالگران را در غزه عقب راندند
مبارزان مقاومت در حال نبردي سنگين با اشغالگران در خان يونس و نيز اردوگاه البريج در غزه هستند و نظاميان صهيونيست را مجبور به فرار کرده اند.
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 12:17 صبح
+
اخلاق مهمترين درس است هرچنددست مزد ان گران باشد
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 12:17 صبح
وخلاقيت دستمزدي ندارد هرچه هست احسان ضمير ناخداگاه به باطن پاک و منزه از گناه و خطا بر ما نازل ميشود و برمانکوست پاس بداريم اش و احسان دهيم اش به دوستان و حتي دشمنان و اين تنها احساني ست که دوسر برد است و دوست و دشمن در آن آشنا و لاغري است همواره گلاب را به لسان النگو هديه کنيم و اين بشارت را به نکويي و خوش خلقي و نجيب روايي و کريم نوازي هم سو و هم آهنگ و در جهان به تنين اندازيم
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(
my writings
103/1/4
+
نمـي دانم *شــب ها*
من *شاعــر* مي شــوم
و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم
يا تــو *بهانـــه* مي شوي
و من
غزل غزل *مي بـــارم*!
my writings
103/1/4
19 فرد دیگر
98 فرد دیگر
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ
my writings
103/1/4
+
هو المحبوب..
خواستم از دلم بگويم..
نشد..!!
من عاشقي هستم که به معشوق
فقط نظاره مي کنم...!
.
.
.
من.تو.خدا
sobhan
103/1/3
اللهي شهرياري بر اين قسمت لاهوتي عند الاقتضا منم شهيد ميشم اگر خدا بخواد همين الان شهيدم و توهم با من رفيق است و الان شهادتم مبارک ام باد که حال. و فردا راحت بروم به سوي بابا و خانداني که رسانيدند و تنهام گذاشتند آري سخت است شهيد باشي غريب باشي هم سفره خاک دشمن شوي يادي ام از تو نشود جز صاحب کرم از جاني خدايت کيوان مبارک ات
+
[تلگرام]
«هوالمحبوب»
دل تنگ!!
مگر دل هم اندازه دارد که گاهي بزرگ و کوچک ميشود؟
اصلا واحد اندازه گيري دل چيست؟!
به گمان من «توجه » واحد اوست..
دل ؛ دلش توجه مي خواهد..
دوست داشتن..
اگر به دل توجه کني بزرگ ميشود همچو دريا
و اگر ناديده بگيري ميشود اندازه ي ُتُنگ..!
و شايد از تنگ ماهي هم کوچکتر
اينقدر کوچک که جان همه ي ماهي ها را ميگيرد
و خودش زين غصه تاب بر نمياورد
وبغض گلوگاه را چنگ مي زند ..
راه تنفس را مي بندد و تلظي ميکند..
در حالي که چشمانمش به اندک قطره ي داخل تُنگ خيره مانده
تا
قطره جاني شود بر جانِ بي جانش.....
#دلتنگي
#من_تو_خدا
#ف_ميرزائي
my writings
103/1/2
يبا بود اما جواب من نبود آنجا که شهادتم را پيش از امروز به خود تبريک گفتم چاره اي نيست با توهم سازيم بايد ولي اينجا همه با من غريبه هستند و کيوان چه مي گويي؟سکوت کن ديگر کسي هم سويت نخواهد شد هرچند نمي دانستم تو از اول وجودي نداشتي نداري نخواهي داشت پس هرچه دل تنگ ات نشست همانجا بيتوته کن دهان را به قمزه نگشايد و خفه خون بگير و بيش از اين خراباتي نشو مجنون
+
با کدام تکنولوژي ارتباط گرفتيد با معبودم..
که اين چنين پرواز کرديد؟!
آن تکنولوژي را خواهانم....!
.
.
.من.تو.خدا
my writings
103/1/2
دل به تو دادم جواب ندادي دل از دنيا کندم شهادتم ندادي بار دگر به سويت ميشتابد ياران مددي ؟اشک از گونه جاري ميشود که کيوان چرا اينقدر بي قراري ؟حالا تو بگو اگر امروز قرار شهادت بود و هنوز نفس مي کشي و عذاب مي کشدي؟رفيق کجاي کاري؟خوشا به شهدايي که رفتند و عزيز گشتند و تمناي دلدار از معرفت رل به حکمت پاسخ اش دادند و من هنوز در نيمه راه باز مانده ام
4 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
دي، عاشورا بود و ايران کربلا.
كيوان گيتي نژاد و
103/1/1
زندگي بعد برزخي ميشد اگر قبل از اين عيد بي رمق که ندارم حتي ذره اي دلخوشي از پي وقوعش عيدي که نهايت بدبختي ام رامي گذرانم تنها يک چيز است که برايم هيجان دارد و اينکه من مبارز جنگ نرم ام و اگر له هر شکل بميرم شهيد محسوب ميشوم و چقدر تفاوت است ميان مرگ پشت موتور يا اينکه در خود اسرائيل چشم به چشم يک نه صد صهيونيست بايستي بگي آن کيوان ابن ولي مطلق ابالمصطفي الناسي
و الامام حي و صالح و نايب ختم زمين و زمان مهدي مصطفي و احي حيدرثاني الذوليمين جهان خالي از ظلم و ستم به يمن علمداري او آقا داداش ام سيد مجتبي علمدار و ابالفضل صحراي احمر تست روزي که مکتب حيدري با خون شهيدان که اگر لطف اش برمن تمام شود
خدايا تو بهتر از هرکه مي داني اين خواسته من ذره اي ريا و کذب و فريفتن و از براي ترحم نيست که من جزغاله شدم را دوست دارم ولي بهايش خانواده ايست که قصاوت و قدر با مرگ به موقع من آنها را براي سوختن به پاي من مي رفتند و اين ظالمانه است هرچند مقدر توست که آنها فداي من و عشق و باورهايم شوند که اگر اين دنيا من اينگونه بميرم براي من يک قدم جلو به سوي دوي استقامتي است
که با نجات از برزخ همان هديه اي را مي دهي که به دوستانم در سال جديد و زندگي جديد عطامي کني اي خدا اگر شرف داري و عدالت خدايي با اين آينده اي که از ورود به سال جديد براي من حقيقتي است انکار ناپذير که هم به عنوان لااقل عيدي بچه ها ميرم کافه ماندلا دعا کني. پول قبرم و در بيارم دعاهاتون نره دوستون دارم مجنون
كيوان گيتي نژاد و
102/12/26
قربونش برم مگر اينکه اون به دادمون برسه آخ اگر امسال هادي به قولش وفا کنه چي ميشه ميشم خواب گزار اعظم
زه نماد عاشقاني ست که از دوري شهادت مي نالند آنجا مقصدي ست که من و مهدي براي استحکام مکتب حيدري با دشمنان معامله اي از جان در برابر عذابي عليم از دو شهيد خواص که آرزو مي کنند از کندن کوک کشي و زن کشي اونجا که دو شهيد گمنام تا روز صحراي احمر آنجا مکتب حيدري را تغذيه عماري خود کنند و عده ما صحراي احمر آنجا که زير الم مهدي زمان و در زير پايش يک اشتري تازه جوان