دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یا کریم خانه می ریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم!
که می خواند مرا با آن که می داند گنهکارم
دلم گرم است، می دانم بدون لطف او تنهای تنهایم
برایت من *خدا* را آرزو دارم
از باغ میبرند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشاندهاند “صبح” تو را “ابرهای تار“
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق “رحیم” و “رجیم” نیست
از نقطهای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانی ات کنند
فاضل نظری
امروز برای من روز ویژه ای هستش...روزی که توی خواب هم نمیدیدم!!
بله...من مسلمان شدم!
بعد از حدودا 6 ماه مطالعه و تحقیق درمورد دین اسلام سرانجام امروز سه شنبه 11 تیر 1392 و یا 2July2013 من مسلمان شدم..!
حدود یک سالی هست که به ایران امدم...اوایل،رفتارهای اطرافیان برام خیلی عجیب بود و خیلی از کارهایی که انجام میدادن از نظرم غیر منطقی و غیرضروری بودن ولی چند ماهی که گذشت احساس کردم دلم میخواهد دلیل این کارها را بدونم و عجیب تر برام این بود که هیچکدوم از این کارها برای پدرومادرم عجیب نبود..!پدرم یک ایرانی هستش و میشد گفت که درزمان بچگیش اینجور چیزها را دیده ولی این که مادرم تعجب نمیکرد برایم خیلی عجیب بود!
داشتم میگفتم...
اولین چیزی که برام جای سوال داشت نماز خواندن اطرافیانم بود..ازپدرم پرسیدم معنی این کاری که میکنندچی هست؟که پدرم بهم گفت توی مسائل اطرافیات خیلی دقیق نشو..!
وقتی دیدم نمیتونم به جوابی از پدرم برسم با دختر عمویم صحبت کردم و از اون پرسیدم که یک چیزهایی گفت ولی خیلی دقیق نمیفهمیدم و اون هم اینجا را به من معرفی کرد و گفت به جواب سوالت میرسی...(یک مشکلی که من داشتم این بود که بخاطر مخالفت خانوادم با اسلام نمیتونستم علنا و بطور آشکار مطالعاتم را انجام بدم و مجبور بودم پنهانی این کار را بکنم...چون که خانواده من مسیحی متعصبی هستن!)
من هم اینجا سوال هام را پرسیدم و به خیلی جاها هم رسیدم...
به پیشنهاد یکی از دوستان به حوزه علمیه شهر هم سر زدم..!
اولین تغییری که کردم در حجابم بود..اول یک مقداری روسری ام را جلوتر آوردم بعد هم یک چادر خریدم و وقتی بیرون میرفتم طوری که پدرم نبیند چادر سرم میکردم...کار سختی بود ولی یک لذت خاصی برام داشت!!
توی اوج مطالعاتم بودم و هرلحظه اشتیاق و عطش بیشتری برای آشنایی با اسلام درون خودم حس میکردم..!اما یک مسئله پیش آمد که مجبور بودم برگردم اسپانیا! توی اون مدتی که ایران نبودم نمیتونستم مطالعه بیشتری داشته باشم ولی مطالبی را که آموخته بودم مرور میکردم...مطالبی که حتی هزار بار خواندن اونها هم اونها را برام تکراری نمیکرد و هردفعه مثل اول،برام شیرین بودن..
کارمان را که انجام دادیم برگشتیم ایران.من هم کارم را ادامه دادم..!
و کم کم نماز خواندن را یاد گرفتم ...اما باز هم دور از چشم خانواده!
هرروز میگذشت و من تشنه تر از قبل میشدم تا این که بالاخره روزی که باید میرسید رسید...! روزی که حس کردم چیزهایی که باید از اسلام بدانم فهمیده ام و مکث بیشتر، فقط یک بهانه هست و با پسر عمویم به مسجد محل رفتیم و قبل از نماز ظهر، من مسلمان شدم...
طعم اولین نماز بعد از مسلمان شدنم هیچوقت از یادم نمیره!!یک حس عجیبی داشتم...احساس میکردم خیلی سبک شده ام...یک حس پرواز،حس آزادی،یک حسی که نمیتونم توصیفش کنم!
بعد هم وقتی برگشتم بعد از نهاری که خوردیم پسر عمویم درجمع اعلام کرد که من مسلمان شدم...برای پدرومادرم قابل قبول نبود..باتعجب ازخودم پرسیدند و من هم حرف پسرعمویم را تایید کردم..!
اونها از کار من ناراحت شدن و خیلی سرزنشم کردند و میگفتند باید تو هم پیش خواهر و برادرت میماندی و اصلا به ایران نمی آمدی.
ولی به نظرم ارزشش را دارد و خانواده هم بااین انتخاب من کنار می آیند!!
من امروز مسلمان شدم و اسم زهرا را برای خودم انتخاب کردم
امروز،بهترین روز زندگی من بود
امروز یک روز قبل از ماه رمضان هستش و من اولین روزه خودم را گرفتم.
صبح خیلی زود قبل از اذان(سحر) بیدار شدیم سحری ای که مادربزرگم آماده کرده بود را خوردیم و برای روزه گرفتن آماده شدیم.
حس خوبی بود..قبل از اذان صبح،همه خواب بودن و فقط من و دخترعمو و مادربزرگم بیداربودیم.
دیشب مادربزرگم گفت ما مسلمانها معمولا با روزه گرفتن،به پیشواز ماه رمضان میریم.کار واجبی نیست ولی ثواب دارد و اگه میخواهی تو را هم بیدار کنیم و من هم باکمال میل قبول کردم و ازمادربزرگم تشکرکردم که این موضوع را به من گفت.
الان هم من روزه هستم و کاملا برعکس اون چیزی که تصور میکردم هستش و روزه گرفتن اصلا کار سختی نیست و من احساس میکنم حالا که روزه هستم نماز ها و عبادت هایم طعم دیگری دارن...
و من از اینکه مسلمان شدم به خودم می بالم
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
الهی، چگونه خاموش باشم آنگاه که دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم آنگاه که خرد مدهوش و بیهوش
است.
الهی، ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای،
الهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم
الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.
الهی، چگونه گویم نشناختمت وقتی شناختمت، و چگونه گویم شناختمت وقتی نشناختمت.
« یا باسطَ الیَدَیْنِ بالرَحمه، خُذ بِیَدی » ؛ الهی، دست با ادب دراز است و پای بی ادب
الهی، بسیار آسان دعوی بندگی آورده اند و دم از ترک دنیا زده اند، تا دنیا بدیشان روی آورد، جز وی همه را
« ! ثَبِّت قلبی علی دینک » پشت پا زد ه اند. این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است، به حقِّ خودت
الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه های سخت در پیش است و رهزن های بسیار در کمین و بار گران بر دوش.
« یا هادی، اهدنا الصراطَ المستقیم، صراطَ الّذین أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم ولاالضّالّین »
الهی نامه استاد حسن زاده آملی
یارب مرا به سلسله انبیا ببخش
بر شاه اولیا، علی مرتضی ببخش
یارب گناه من بود از کوهها فزون
جرم مرا به فاطمه، خیرالنسا ببخش
هرکار کرده ام، همه بد بوده و غلط
یارب مرا تو بر حسن مجتبی ببخش
یارب اگر که جود وسخائی نکرده ام
مرا تو بر سخاوت اهل سخا ببخش
یارب مرا به رحمت بی منتها ببخش
یعنی به ساحت حرم کبریا ببخش
یارب گناهکار و ذلیل و محقّرم
عصیان من به شوکت عزّ وجلاببخش
یارب از این معاصی بسیار بی شمار
مستوجب عقوبتم؛ امّا مراببخش
مفتون همدانی
فلسفه روزه
قال الصادق علیه السلام:
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح1
روزه آزمون اخلاص
قال امیرالمومنین علیه السلام:
فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلقامام على علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهج البلاغه، حکمت 252
4-روزه یاد آور قیامت
قال الرضا علیه السلام:
انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمود:
مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10
5-روزه زکات بدن
قال رسول الله صلى الله علیه و آله لکل شیئى زکاة و زکاة الابدان الصیام.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
الکافى، ج 4، ص 62، ح 3
6-روزه سپر آتش
قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
الصوم جنة من النار.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»
الکافى، ج 4 ص 162
عجبا! به بهانه اینکه حجاب ، نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بی حجابی و بی بند وباری ، نیروی تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند
-
آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن ومحروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام ،نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود ونه می
گوید حق تحصیل علم ودانش ندارد، بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن ومرد دانسته است و نه فعالیت های اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند. اسلام هرگز نمی خواهد زن، بی کار وبی عار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به ا
ستثنای وجه وکفین، مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع هست، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است
مرتضی مطهری، مسئله حجاب،ص ،84،98
- یأتى على النّاس زمان لا یُقَرَّبُ فیه الّا الماحِلُ و لا یُظَرَّفُ فیه الّا الفاجِرُ، وَ لا یُضَعَّفُ فیهِ اِلّا الْمُنْصِفُ، یَعُدّونَ الصَّدَقَة فیه غُرْما، و صِلةَ الرَّحِمَ مَنّاً، و العبادَةَ اسْتِطالَةً على النّاسِ! فَعِنْدَ ذلِکَ یکونُ السُّلْطانُ بمشوَرَةِ الاِماءِ و امارة الصبیانِ و تدبیر الخِصیان.
روزى خواهد آمد که در آن سخن چینها مقرّب خواهند شد و افراد بدکار، زیرک خوانده مىشوند، افراد با انصاف را ناتوان به حساب مىآورند، صدقه و انفاقِ در راه خدا را غرامت پندارند، و صله رحم و آمد و شد با خویشاوندان را با منّت انجام مىدهند، و بندگى و اطاعت خدا را وسیله فخر فروشى براى مردم قرار مىدهند. در چنین زمانى حکومت با مشورت زنان و امارت کودکان و تدبیر خواجه گان انجام مىگیرد.