خودمانیم ها! ولی من هم عشقبازی جالبی دارم
شنبه تاجمعه طی شده تازه یادم افتاده صاحبی دارم
«دارم از دست میروم آقا پس چرا دیر کرده ای شاها
»
او نه اصلاْ خودم که میدانم ادعاهای کاذبی دارم
سال ها غایب است و باور کن کک من هم نمیگزد اما
باز هم بادروغ می گویم «توبیا کار واجبی دارم
»
او نبوده چه کار کردم من؟ به کدام آب و آتشی زده ام؟
شنبه تاپنجشنبه خوش ، جمعه : وای من نیز غایبی دارم
دیگر اوج نبودنش هم که چند خطی سرودن از دوری است
آن هم آنقدر آخر هربیت قافیه های قالبی دارم...
حسین رستمی